مکه با تو گزیده خاک است آسمان منوری دارد

همه جا عطر یاس پیچیده است خاک بوی معطری دارد

گفته بودند بی پسر مانده است  چوب خشک است و بی ثمر مانده است

غافل از اینکه یک نفر مانده است  آخر این مرد دختری دارد

مرد قرآن !بگو چه غم داری؟  غم مخور تو سه آیه کم داری

خیز و صلّ لربکَ وَانحر ، سوره های تو کوثری دارد

ما خَلقتُ مگر برای علی و علی را مگر به خاطر تو

راستی ای رسول ! خلقت تو  جز علی شرط دیگری دارد

حرف از ماه و صحبت از زهره است  حرف از آب حرف از آیینه است

مادر آب رخ نموده است و پدر خاک همسری دارد

یا علی ! اقتدار کافی نیست  تکیه بر ذوالفقار کافی نیست

غم مخور هرچه یار کافی نیست  ذوالفقار تو خواهری دارد

یسکه زیباست ذکرتان بانو! همه گفتند و باز می گویم

آمدی ّو دوباره پیغمبر با تو حس کرد مادری دارد

دوست دار تو را حسابی نیست ترس از شدت عذابی نیست

فاطمه آمده است و شیعه او شافع روز محشری دارد.

محسن ناصحی-اصفهان