ولادت امام جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام)-متن

«دنیایی آباد، آخرتی پربار »

دین اسلام به کار کردن اهمیت می‌دهد و پیروان خود را به فعالیت توصیه می‌کند. در روایات پیشوایان و ائمه معصومین (علیهم السلام) آمده است که از بیکاری و کسالت پرهیز کنید و سستی را از زندگی خود دور نمائید. قابل توجه است که نه تنها کار و کوشش و تلاش برای تامین زندگی دنیا سفارش شده است بلکه به ارتباط کار با زندگی اخروی هم اشاره شده است. ائمه ی اطهار (علیهم السلام) علاوه بر توصیه به پیروان خود برای کار کردن، خود نیز به کار اهمیت زیادی می‌دادند و هرگز این وظیفه ی خود را به کسی دیگری واگذار نمی‌کردند.

از ابوعمرو شیبانی نقل شده است که:

روزی امام صادق (علیه السلام)رادیدم که جامه ی زبری بر تن و بیل در دست داشت و در بوستانخویش سرگرم کار بود در حالی که سرا پایش را عرق فراگرفته بود. پیش خود فکر کردم که شاید علت این که امام (علیه السلام) خود بیل به به دست گرفته و مشغول این کار شده، این است که شخص دیگری نبوده است. لذا ایشان از روی ناچاری خودش دست به کار شده است. جلو آمدم و عرض کردم: "این بیل را به من بدهید تا من انجام دهم." امام (علیه السلام)فرمود: "نه! من دوست دارم که مرد برای تحصیل روزی، رنج بکشد و آفتاب بخورد."(1)

 هم چنین در سخنان امامان ما، مرزهای بین کار و عبادت به روشنی مشخص شده است و از گوشه نشینی و ترک فعالیت اجتماعی و فقط پرداختن به عبادت فردی نهی شده است.

مردی از سفر حج برگشته بود و سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را برای امام صادق (علیه السلام)تعریف می‌کرد. مخصوصا یکی از همسفرانش را بسیار می‌ستود: "که چه مرد بزرگواری بود، ما به همسفری مرد شریفی مثل او افتخار می‌کنیم. او پیوسته در حال عبادت بود و همین که جایی توقف می‌کردیم، او به گوشه‌ای می‌رفت و سجاده ی خویش را پهن می‌کرد و به عبادت خویش می‌پرداخت."

امام (علیه السلام) از آن مرد پرسید: "پس چه کسی کارهای او را انجام می‌داد؟ چه کسی به مرکب او رسیدگی می‌کرد؟"

مرد گفت: "البته افتخار این کارها با ما بود. او فقط به عبادت خودش مشغول بود و کاری به این کارها نداشت."

امام (علیه السلام) فرمود: "بنابر این همه ی شما از او برتر بوده اید."

مطابق با گفتار و سیره امام صادق (علیه السلام)، تلاش برای کسب روزی حلال، یکی از ابعاد مهم زندگی هر مسلمانی است. براساس چنین بینشی، کارنه تنها نقش اقتصادی و کسب درآمد دارد، بلکه حائز اثرات مثبت و فراوان روحی و اجتماعی نیز می‌باشد. کار و فعالیت سالم، باعث آسایش روانی، رضایت از زندگی، حفظ آبرو و عزت نفس فرد می‌شود و به او نشاط روحی و انگیزش روانی می‌دهد. بدینسان، کار، بستر مناسبی برای رشد فضیلت هاست و بیکاری، زمینه ساز مفاسد اخلاقی است.

(برگرفته از کتاب "داستان راستان"، تألیف: "آیت الله شهید مرتضی مطهری"(با تصرف و اضافات))

 

سایت مذهبی وب فرارسیدن 17 ربیع الأول، سالروز ولادت

کشاف حقائق و امام به حق ناطق،

امام جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام)

را به تمامی مسلمانان، به خصوص شما دوست گرامی تبریک و تهنیت می‌گوید.

 

میلاد حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)-متن

«صیددلها»

 

معمولا در ذهن افراد اینگونه می‌گذرد که برای ترویج و گسترش مکاتب و تمدن‌های بشری، احتیاج به لشگرکشی و جنگ و خونریزی است اما آبا تاریخ کسی را سراغ دارد که به جای حکومت با شمشیر، بر قلب‌هاحکومت نموده باشد؟

 

از عَدی بن حاتم پرسیدند: چگونه شد تو به اسلام رو آوردی و مسلمان شدی؟ عدی هم ماجرا را این گونه تعریف کرد:

 

پس از آن که در یکی از جنگ‌ها خواهرم سفانه به اسارت مسلمانان درآمد و با راهنمایی‌‌های امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مدینه آزاد شد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با کمال بزرگواری او را به نزد من که به شام گریخته بودم، فرستاد؛ روزی از سفانه پرسیدم راستی نظرت درباره پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) چیست؟

 

سفانه ضمن تمجید و بیان صفات نیک آن حضرت گفت: من صلاح تو را در آن می‌بینم که هر چه زودتر خود را به او برسانی و با او پیمان بسته و بیعت کنی. زیرا اگر او به راستی پیغمبر خدا باشد، تو با ایمان آوردن به او آخرتت را آباد ساخته و اگر هم داعیه سلطنت و پادشاهی داشته باشد که پیمان بستن با او از شخصیت تو چیزی کم نخواهد کرد و از سایه قدرتش بهره مند خواهی شد.

 

من این پیشنهاد را پسندیدم و به مدینه آمدم و پیش آن حضرت رفتم و سلام کردم.

 

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: "کیستی؟"

 

گفتم: "عدی بن حاتم هستم."

 

وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا شناخت، برخاست و مرا به سوی خانه برد. در راه که می‌رفتیم، پیرزنی سر راه او آمد و درباره کاری که داشت با آن حضرت سخن گفت. من دیدم او زمانی طولانی در کنار آن پیر زن ایستاد و با کمال ملاطفت و مهربانی با او سخن گفت. پیش خود گفتم: به خدا سوگند، چنین مردی ادعای سلطنت و پادشاهی در سر ندارد.

 

وقتی وارد خانه او شدم، دیدم تشک چرمی خود را که لیف خرما در آن بود، برداشت و برای نشستن من پهن کرد و به من گفت: "روی آن بنشین." من خودداری کردم، ولی او اصرار کرد. لذا من نشستم و پیش خود گفتم: به خدا این رفتار سلاطین نیست.

 

سپس به من فرمود: "ای عدی بن حاتم! مگر تو به آیین رَکُوِسیّه(1) نبودی؟"

 

گفتم: بلی.

 

فرمود: "پس چرا از قوم خود یک چهارم درآمدشان را می‌گرفتی، در صورتی که این کار در آیین تو جایز نبود؟"

 

از این خبر غیبی و نکاتی که در این مدت مشاهده کردم، دانستم که او از جانب خداست و به او ایمان آوردم و شهادتین بر زیان جاری کردم و مسلمان شدم.

 

آری نفوذ دین اسلام برخلاف بسیاری از مکاتب و تمدن ها، به هیچ وجه بر جنگ استوار نبوده است، بلکه بر طبق گواهی تاریخ، منش و خلق و خوی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و کرامت اخلاقی ایشان، یکی از مهمترین عوامل جذب افراد به دین مبین اسلام بوده است.

 

(برگرفته از کتاب "تاریخ اسلام"،تألیف: "حجة الإسلام سید هاشم رسولی محلاتی"، (با اندکی تصرف))

 

 

 سایت مذهبی وب فرارسیدن 17 ربیع الأول، سالروز میلاد خجسته

منادی ایمان و رحمت و خاتم پیغامبران،

حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)

را به تمامی مسلمانان جهان، به خصوص شما دوست گرامی تبریک می‌گوید.