روضه علی اضعر-رباعی

   #يا_رضيع_الحسين (ع)

یک تیر سه شعبه با خودش شر آورد

سقـای حسیـن را ز پـا در آورد

در حیرتم این تیـر که سقـا را کشت

حالا چه بلایی سـر اصغـر آورد

حضرت زینب -شعر


حضرت زینب(س)-مصیبت


هرگز کسی ندیده به عالم زن این‌چنین

غم خوردن آن‌چنان و سخن گفتن این‌چنین

در قصر ظالمان به تظلّم که دیده است

شیرآفرین زنی که کند شیون این‌چنین

هر گونه‌اش پناه یتیمی دگر شده‌ست

آری بوَد کرامت آن دامن این‌چنین

زندان به عطر نافلهٔ خود بهشت کرد

زینب چراغ نامه کند روشن این‌چنین

پیش حسین اشک و به قصر یزید لعن

با دوست آن‌چنان و بَرِ دشمن این‌چنین

در دشت بیند آن تن دور از سر آن‌چنان

بر نیزه خواند آن سر دور از تن این‌چنین

آه، ای سر حسین! چو سر در پی توام

خورشید من! به شام مرو بی من این‌چنین

از خون حجاب صورت خود کرده یا حسین

جز خواهرت که بوده به عفت زن این چنین؟

شفر روضه حضرت رقیه

یا رقیه(س)
شب بود و صحرا بود و من ، تنها دویدم
از بین تیر و نیزه و "تن" ها دویدم

گاهی به دنبال سرت در بین سرها
گاهی به دنبال تنی تنها دویدم

خار مغیلان بود ، با پای برهنه
دنبال جایی امن در صحرا دویدم

دیروز در آغوش تو جای سرم بود
امروز هم پشت سرت بابا دویدم

لب تشنه بودم یک نفر آبم نمی داد
سرگشته دنبال سر سقا دویدم

وقتی سر اصغر ز روی نیزه افتاد
تا که نبیند مادرش آن را ... دویدم

زجر آمد و بر پهلوی من ضربه ای زد
پس در پی ارثیه ی زهرا دویدم

سیلی زد و دنیا به چشمم تارتر شد
اصلا نفهمیدم نشستم یا دویدم

وقتی شنیدم که به دیدارم می آیی
از پیش عمه هام تا اینجا دویدم

حالا نیمدانم که رویت را ببوسم
یا اینکه رگهای گلویت را ببوسم

#شهادت_حضرت_رقیه_س
#سید_حمید_داوودی_نسب
#سید_حسن_رستگار

مدح امام حسین

   يا اباعبدالله(ع)

آن ساعتي خوش است که مستانه بگذرد

یعنی به زیر مِنّت پیمانه بگذرد

 

روزیِ ما به دست کریمان آشناست

کفر است پای سفره ي بیگانه بگذرد

 

سوگند می خوریم که ما گنج می شویم

یک شب اگر که شاه ز ویرانه بگذرد

 

خدمتگذار اهل خرابات اگر شدی

ایام نوکری تو شاهانه بگذرد

 

ما عقل خويش را سر عشق تو باختيم

بگذار عمرمان همه دیوانه بگذرد

 

دور از نگاه کعبه تو را می کند طواف

کافی است از کنار تو پروانه بگذرد

 

این روزگار می گذرد خوب یا که بد

بهتر که عمر ما در ِاین خانه بگذرد

(علي اكبر لطيفيان)

شعر- امام حسین


وقتی خدا به خلقت تو افتخار کرد

ما را برای نوکریت اختیار کرد

 

کشتی ِ هیچ‌ کس به دل ما محل نداد

اما حسین آمد و ما را سوار کرد

 

تا داغ تو جگر بخراشد به سینه‌ها

برق نگاه تو دل ما را شکار کرد

 

گر روضه‌ات نبود که ما دین نداشتیم

دین را برای ما غم تو استوار کرد

 

جانم فدای آن که تمامی عمر خویش

بر درگه تو خدمت بی‌انتظار کرد

 

هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود

یک لحظه هرکسی که برای تو کار کرد

 

دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم

ما را صدای ناله ي او بی‌قرار کرد

 

گیرم که گریه‌ها شده مرهم به زخم تو

باید به داغ ساقی لشکر چه کار کرد؟

(جواد حيدري)