شعر عاشورایی-حضرت علی اصغر)ع(
داشت آدم را بسازد/
با این زمان کم
محرّم را بسازد
شش ماه ..امّا نه ! همان
یک روز بس بود/
پیغمبری شش ماهه
عالم را بسازد
حتماً دلیل محکمی
دارد که طفلی /
شش گوشه ای اینقدر
محکم را بسازد
گهواره اش با خود
جهانی را تکان داد /
منظومه ای اینسان
منظّم را بسازد
بیمار کرده مادر خود
را ، قراراست /
عیسی دمی اینبار
مریم را بسازد
فرصت برای کودکی
هایش نمانده /
این طفل باید ذبح
اعظم را بسازد
یک روز را با تشنگی
سر کرد امّا/
فرزند هاجر خواست
زمزم را بسازد /
دست پدر تخت سلیمان
شد پسر را /
بر دست بابا رفته خاتم
را بسازد
این مرد اگر کوچک !
علمداری بزرگ است/
بر نیزه ها رفته ست
پرچم را بسازد
اینجا غزل هم دست و
پا گم کرد ، بگذار /
آتش ردیف اشتباهم
را بسوزد...
(محسن ناصحی - اصفهان)