اشعار فاطمیه
اشکت چکید نم نم و باران لقب گرفت
چشم تو ابر و آه تو تو فان لقب گرفت
از بسکه دردهای علی را گریستی
بعد از تو غنچه سر به گریبان لقب گرفت
بانوی آبهای جهان خانه ی تو نیست
این گوشه ای که کلبه ی احزان لقب گرفت
شش گوشه ی بهشت ضریح حسین توست
آری همان که شاه شهیدان لقب گرفت
آن شش هزار و ششصد و اندی به جای خود
تنها سه آیه بود که قرآن لقب گرفت
برخوان « یطعمون »تو دائم نشسته «دهر»
این سوره «هل اتی علی الانسان » لقب گرفت
از خانه ی «لیذهب عنکم» شروع شد
نوری که قلب عالم امکان لقب گرفت
پروانه سوخت پشت دری که....خدای من
این بود آتشی که گلستان لقب گرفت؟
بانو ! فقط کلید شفاعت به دست توست
هرکس تو را نداشت پشیمان لقب گرفت
ناموس خلقتی به خداوندی خدا
تنها مزار توست که «پنهان » لقب گرفت
عباس شاهزیدی
+ نوشته شده در یکشنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 16:34 توسط بنده خدا
|